Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، مجتبی، سرکرده یک باند سرقت مسلحانه است که خانه‌های شمال تهران را خالی می‌کردند. او با همدستی ۳نفر از دوستانش دست به سرقت می‌زدند تا اینکه پلیس آنها را شناسایی کرد و در جریان عملیات تعقیب و گریز و تیراندازی، هر ۴ عضو این گروه دستگیر شدند. حالا سرکرده باند از جزئیات سرقت‌های سریالی و انگیزه‌اش از این سرقت‌ها می‌گوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانه‌ها را چطور شناسایی می‌کردید؟

هوا که تاریک می‌شد، راه می‌افتادم توی خیابان‌ها. ابتدا خانه‌هایی را که چراغشان خاموش بود، شناسایی می‌کردیم. بعد زنگ می‌زدیم و مطمئن می‌شدیم که کسی خانه نباشد. بعد توپی قفل در را می‌زدیم و وارد آنجا می‌شدیم و هرچه اموال قیمتی داخل خانه بود را سرقت می‌کردیم.

اسلحه هم همراهتان می‌بردید؟

همراهمان بود اما هیچ وقت نشد که از آن استفاده کنیم؛ به جز روزی که پلیس تعقیبمان کرد. با خودمان می‌بردیم تا چنانچه صاحبخانه رسید با آن تهدیدش کنیم اما از شانس خوبمان هیچ وقت صاحبخانه نرسید و مجبور به استفاده از آن نشدیم.

اما وقتی با پلیس روبه‌رو شدید از آن استفاده کردید.

به‌سمت مأموران تیراندازی کردیم تا بتوانیم فرار کنیم اما نتوانستیم. آنها هم تیراندازی کردند که در نهایت دستگیر شدیم.

چند وقت است که با این شگرد سرقت می‌کنید؟

زمان زیادی نیست. از ۴ماه قبل شروع کردیم، ‌پس از آزادی از زندان.

سابقه‌داری؟

سابقه سرقت دارم. آخرین بار هم ۱۰سال زندان بودم و بعد از آن آزاد شدم. بعد از آزادی هم باند سرقت از منازل را تشکیل دادم تا اینکه درنهایت دستگیر شدیم.

چطور بعد از این محکومیت سنگین، باردیگر سمت خلاف رفتی؟

۱۱میلیارد رد مال دارم و برای تهیه این پول راهی جز سرقت برایم نمانده بود.

همه‌اش به‌خاطر سرقت از خانه‌ها بود؟

۱۰سال قبل به اتهام سرقت دستگیر شدم. یکی از این سرقت‌ها، دستبرد به یک طلافروشی بود که حدود ۷کیلو طلا به‌صورت مسلحانه از طلافروشی سرقت کردم. علاوه بر این به خانه‌ها هم دستبرد می‌زدم که همه سرقت‌هایم کنار هم قرار گرفت و تبدیل به این رقم شد. ضمنا در آن زمان که افتادم زندان، ‌طلا این مبلغ نبود، وسایل داخل خانه هم به این گرانی نبود. باید به مبلغ سال رد مال داد و به این دلیل است که رد مال در پرونده‌ام شده ۱۱میلیارد تومان.

با اعضای باند چطور آشنا شدی؟

در زندان، یکی از همدستانم حدود ۲۷سالی می‌شد که به اتهام حمل موادمخدر در زندان بود. مابقی هم به جرم سرقت زندانی بودند. نقشه کشیدیم تا پس از آزادی دور هم جمع شویم و خانه‌های شمال پایتخت را خالی کنیم. آن همدستم که به جرم حمل مواد در زندان بود، وثیقه گذاشت و مرخصی گرفت تا با ما همدست شده و سرقت‌ها را انجام بدهد که او هم دستگیر شده است.

کد خبر 718690 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها سارق - سرقت حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سارق سرقت حوادث ایران خانه ها سرقت ها رد مال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۷۱۵۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد

دختری که در یک جدال خانوادگی مادرش را به قتل رسانده بود با جلب رضایت اولیای دم به ۱۰ سال حبس محکوم شد.

به گزارش مشرق، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.

پس از آن مأموران به محل حادثه که خانه‌ای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ ساله‌ای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.

نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا می‌کردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحث‌مان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون می‌آید دست‌هایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانی‌تر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. می‌خواستم قرص‌هایش را بخرم اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتش‌نشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشته‌اند.

در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.»با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.

با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی می‌کردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایه‌مان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر می‌شد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه دایی‌ام در شهرستان رفتم. نمی‌خواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیری‌های ما شروع شد.

من در این سال‌ها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم

در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.

بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست می‌کنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • پابند الکترونیک سارق را حین سرقت به دام انداخت
  • سرقت از منازل در پوشش خانواده
  • ۴۸ محکوم متواری در فلاورجان دستگیر شدند
  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • سه سارق خودرو در مشهد دستگیر شدند
  • ۹۳ فقره انواع سرقت در گلستان کشف شد
  • مجازات شهادت دروغ در محاکم قضایی چیست؟
  • افزایش مجازات شهادت دروغ در محاکم قضایی
  • اعلام حکم دختری که باعث مرگ مادرش شد